۞پایگاه فرهنگی شیعه۞
 
امروز اولویت اصلی کشور،مقابله با جنگ نرم است.امام خامنه ای

اميرمؤمنان علی ابن ابی طالب عليه السلام فرمودند:
...امروز (روز نهم ربيع الاول) روز رفع سختى و دشوارى، روز زدودن اندوه و پريشانى و روز غدير دوم است.
بحارالانوار:ج 95 ،ص 354

یا امیرالمومنین

لعن عمربن خطاب به زبان های زنده دنیا

عربي: لعن الله عمر

انگليسي: God damn Omar

أسپانيايي: Maldita sea Omar

تركي: Kahretsin, "Ömer"

چيني : 該死的,“奧馬爾”

اغريق: Γαμώτο, "Ομάρ"

هندي: हे भगवान, "उमर"

كره: 젠장, "오마르"

ژاپني: いまいましい神、"オマル"

ايطاليايي: Dannazione, "Omar"

اندونزي: Sialan, "Omar"

فارسي: لعنت بر عمر

روسي: Черт побери, "Омаr"

هنگاريا: Az istenit, "Omar

ایام شادی اهل بیت علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیه بر تمام شیعیان مبارک باد

 

حب علی (ع) و بغض عدو راه نجات

شادی روح ابولولوی شیعه و مسلمان  صلوات صلوات

صوتی های زیر برای عیدالزهرا حتما داتلود کنید

عیدالزهرا ابو لولو فدایت

عیدالزهرا وقت سحر      

 



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 9 دی 1393برچسب:عیدالزهرا,عمرکشون,خطاب,سنی,شیعه,نهم ربیع الاول,امام زمان,شیعه وسنی, توسط محمدکریمیان

خوش حكايتى از ديدار امام زمان (عج)   

يكى از شيعيان مدائن با يكى از دوستانش براى انجام مراسم حج، به مكه رفتند، در مكه و منى و عرفات، در همه جا با هم بودند، براى انجام قسمتى از مراسم حج به عرفات رفتند، در آنجا ضمن انجام عبادات خود، جوانى خوش سيما را در حال احرام ديدند كه نشانه هاى مسافر بودن او از چهره اش ديده مى شد، در اين ميان فقيرى آمد و تقاضاى كمك كرد، آنها چيزى به او ندادند، فقير نزد آن جوان رفت و تقاضاى كمك كرد، آن جوان چيزى از زمين برداشت و به آن فقير داد، و آن فقير براى او دعاى بسيار و عميق كرد.
سپس آن جوان از نزد آنها برخاست و ناگهان پنهان شد، آن دو نفر مى گويند، نزد آن فقير رفتيم و گفتيم ، عجبا آن جوان ، چه چيزى به تو داد؟
فقير ريگ طلاى دندانه دار را به ما نشان داد، كه وزن آن قريب بيست مثقال بود.
آنها در يافتند (و احتمال قوى دادند) كه آن جوان حضرت ولى عصر بوده است ، به جستجوى او پرداختند ولى او را نيافتند، از جمعيتى كه آن جوان در ميان آنها بود، سراغ او را گرفتند، آنها گفتند: درباره اين جوان اطلاعى جز اين نداريم كه : از سادات علوى است و هر سال پياده به حرم مى آيد و در مراسم حج شركت مى كند.

الكافي ، باب فى تسميه من راه ،حديث 14، ج 1، ص 332

 



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ جمعه 30 آبان 1393برچسب:امام زمان,حج,منی,عرفات,داستان,تشرف,حضرت مهدی,علوی, توسط محمدکریمیان

فضایل ماه شعبان

امام صادق (ع) فرمود:
«من صام ثلاثه ایام من شعبان وجبت له الجنه و کان رسول الله صلی الله علیه و آله شفیعه یوم القیامه » هر که سه روز از ماه شعبان را روزه بدارد، بهشت برای او واجب گردد و رسول خدا درروز قیامت شفیعش خواهد بود.

در ماه شعبان امام زین العابدین علیه السلام اصحاب خود را جمع  می کرد و می فرمود:
«معاشر اصحابی اتدرون ای شهر هذا؟ هذا شهرشعبان و کان رسول الله(ص) یقول: شعبان شهری. الا فصوموا فیه محبه لنبیکم و تقربا الی ربکم، فوالذی نفس علی بن الحسین بیده، سمعت ابی الحسین یقول: سمعت امیرالمومنین(ع) یقول: من صام شعبان محبه لنبی الله و تقربا الی الله عزوجل، احبه الله عزوجل و قربه من کرامته یوم القیامه و اوجب له الجنه ».

یاران من! می دانید این چه ماهی است؟ این ماه شعبان است که..............

جهت مشاهده ي متن كامل بر روي ادامه مطلب كليك نماييد



برچسب‌ها:
ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 11 خرداد 1393برچسب:ماه,شعبان,حديث,پايان نامه,زن ومرد,خواهند,امام زمان,شيعه,اسلام,تشيع,ماهنامه,فرهنگي, توسط محمدکریمیان

امام عصر

امام عصر عليه السلام به خواست خداوند متعال ولي نعمت همه‌ي مخلوقات هستند و بيشترين حق را بر همه دارند ايشان فراگيرترين ،‌ پايه‌اي ترين ، فراوان‌ترين و باكيفيت‌ترين وعظيم‌ترين نعمتي هستند كه خداوند نصيب ما فرموده است . لذا بايد طبيعتاً ذكري كه از ايشان به ميان مي آيد نيز فراوان‌تر ، شديد و غليظ‌تر و با انواع بيشتري تحقق يابد وگرنه ايشان غريب مي‌مانند .

اگر نفس مي‌كشيم ، اگر درد نداريم ، اگر خير و بركت در زندگيمان مي‌بينيم و احساس آسايش مي‌كنيم بايد حواسمان باشد كه اين نعمتها از كدام وجود نشأت گرفته و از كجا اين آبشار نعمت به سوي ما سرازير گشته است .

 آيا تا به حال شده به خاطر نعمت‌هايي كه داريم و سختي‌ها و بلاهايي كه نداريم بگوييم يا صاحب الزمان از شما ممنونيم ؟

 آيا در مقابل بيمار نبودن و فرزند سالم داشتن و در شرايط مطلوب به سر بردن شكر ولي نعمتان را به جاي آورده‌ايم ؟

 به راستي اگر در مقابل اين همه نعمت از يادآوري و ذكر اماممان سر باز زنيم آيا به غربت او راضي نشده‌ايم و در برابر او مسؤول نيستيم ؟

 امام زمان عليه السلام به اين معنا از غربت نيز در محاق غريبي به سر مي برند . اگر پدري كه با فرزندانش ارتباط قوي دارد و خانواده‌اش به او علاقه‌مند هستند ، به سفري طولاني برود ، به راستي چه حالتي براي آن خانواده متصور خواهد بود ؟ به هر مناسبتي در خانه از او يادي به ميان مي‌آيد ، اهل خانه به دنبال بهانه مي گردند تا خاطرات او را يادآوري كنند و جاي او را خالي نمايند . هنگامي كه تماس مي گيرد همه براي سخن گفتن با او مشتاقند و اگر چند وقتي خبري از او نشود به هر وسيله‌اي شده براي خبرگرفتن از او و درباره‌ي او تلاش ميكنند عكس او ، وسايل او و حتي جاهايي كه در خانه يا بيرون آن حضور داشته دائماً مورد توجه خانواده‌ي اوست حالا اگر اينها بدانند كه اين سفر نه يك سفر معمولي كه نوعي زنداني شدن است ، قطعاً سختي‌ها و ناملايماتي كه به دوش خواهند كشيد فراوان‌تر است . طبعاً بيشتر براي پدرشان غصه مي‌خورند و به همه براي خلاصي او التماس دعا مي گويند و هنگامي كه با خداوند ارتباط برقرار مي كنند نخستين و مهمترين خواسته‌شان آزادي پدر است . و چه بسا حاضرند از بسياري از نيازهاي ديگرشان چشم بپوشند تا پدرشان آزاد شود و شايد هم همه‌ي خواسته‌هاي ديگرشان يادشان برود و كانون توجهشان به خلاصي پدر معطوف شود . اين همه به خاطر علاقه و پيوندي است كه ميان آن خانواده و پدرشان برقرار است ، و اين محبت باعث مي شود گرفتاري او را تاب نياورند ، و در يك كلام فكر و ذكرشان پدرشان شود .

 حال مگر ما ندانسته‌ايم كه امام زمان عليه السلام پدر شفيق و مونس رفيق و برادر همزاد و مادر مهرورز است ؟ و مگر نمي‌دانيم اين پدر ما زنداني غيبت است و درد گمراهي و نافرماني انسان‌ها شكنجه‌اش مي‌دهد ؟

 به خود باز گرديم و ببينيم كه آيا همين حالاتي را كه طبيعتاً فرزندان يك خانواده نسبت به پدر سفر كرده‌ي خود دارند ، ما نيز دربراه ي امام زمانمان داريم ؟

 مسلماً ساده انگاري است اگر ياد كرد مختصري را كه نيمه‌ي شعبان هر سال از آن حضرت در سطح جامعه صورت مي گيرد ، از ميان برنده‌ي غربت ايشان بدانيم . شأن ، منزلت ، بلندايي ، عظمت و لطف و عطوفت امام عصر عليه السلام به ما آن قدر است كه اگر هر ثانيه يادآور ايشان باشيم باز هم به غربت آن عزيز پايان نداده‌ايم . چرا كه يادآوري‌هاي مختصر از آن حضرت مسلماً كيفيت ، و زمينه‌هاي چند گونه را آن گونه كه مناسب شأن ايشان است دارا نيست . پس لااقل بياييم مايي كه داعيه‌دار محبت آن عزيز هستيم قدري از غفلت و بي‌توجهي نسبت به او به در آييم تا همان وضعيتي را كه فرزندان دور افتاده از پدري نسبت به او دارند در ما هم ايجاد شود .

 

 چه كنيم ؟

خاتمه‌ي كلام را سخناني زيبا از مرحوم صاحب مكيال المكارم در زمينه‌ي غربت امام عصرعليه السلام قرار مي ‌دهيم به اين آرزو كه خدا كند روز ظهور شرمنده از نامردي نسبت به اماممان نباشيم .

 و اگر از اهل غفلت و اعراض از آن سرور باشي . جاي تاسف است. خداي عزوجل فرمود:« و هر كس از ياد من دوري كند همانا براي او زندگي تنگي خواهد بود و روز قيامت او را نابينا محشور خواهيم ساخت ..» كدام سختي و تنگي از تاريكي غفلت و ناداني بدتر است و كدام حسرت از كوري روز قيامت بزرگتر ؟ و كدامين بيم و وحشت از آن پشيماني زشت‌تر و كوبنده‌تر است ؟ چه مصيبت بزرگ و دردناكي ! پس شتاب كن ،‌ بشتاب براي خلاصي خودت و آزادي گردنت . و اين حاصل نمي‌گردد مگر با ياد مولايت ،‌تا در دنيا و آخرت دستت را بگيرد.( مكيال المكارم ،ج2 ، ص 309).



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ جمعه 29 دی 1392برچسب:امام زمان,معرفت,ظهور,بیعت,یاران,حضرت, توسط محمدکریمیان

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * الْحَمْدُ لِلَّهِ ربّ الْعالَمِینَ *الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ * إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ * إهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ * صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لَا الضَّالِّینَ *

توکل به خدا می‌کنیم و چند کلامی را درباره معرفت امام زمان(عج) خدمت دوستان مطرح می‌کنیم. در احادیث اهل بیت عصمت و طهارت(ع) معرفت امام زمان بزرگ شمرده شده است. ما به معرفت امام زمان بسیار دعوت شده ایم. در حدیثی نقل شده است که من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتتا جاهلیا1 کسی که بمیرد و به امام زمان خودش معرفت نداشته باشد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است. خب این واژة "معرفت" که در این حدیث مطرح گردیده، چه معنایی دارد، در این حدیث معرفت به چه معنا است که اگر آن را داشته باشیم، رستگاریم و اگر آن را نداشته باشیم و فوت کنیم، به مرگ جاهلی از دنیا رفته ایم. در حدیث دیگری در باره حضرت زهرا(س) اینطور داریم: من عرف فاطمه حق معرفتها فقد ادرک لیله القدر2 کسی که نسبت به حضرت فاطمه(س) معرفت داشته باشد، آنطور که حق معرفت او است، چنین فردی شب قدر را درک کرده است.

یعنی به نظر می‌رسد که در این حدیث معنای واژة "معرفت" با معنای واژة "درک"، یکی گرفته شده است. آیا واقعا همین طور است؟ در سوره نمل آیه 93، خداوند به سید ما رسول الله(ص) می‌فرماید وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلّهِ یا رسول الله حمد خدا را بجا بیاور، زیرا سَیُریکُمْ آیاتِهِ فَتَعْرِفُونَها3 ما به زودی آیات را به شما نشان می‌دهیم تا نسبت به آنها معرفت پیدا کنید. این آیه از "آیات المهدی" است، یعنی یکی از آیاتی است که مربوط به حوالی ظهور امام زمان است. خداوند این موضوع را ـ یعنی اینکه آیات را به صورتی به انسان نشان ‌دهد که انسان نسبت به آنها معرفت پیدا کند ـ آنقدر عظیم شمرده که قبل از مطرح کردن این نعمت، می‌فرماید: ابتدا حمد خدا را بجا بیاور. انسان با خود می‌اندیشد که خداوند در قرآن نعمات بسیاری را مطرح می‌کند ولی به ازای هر نعمتی نمی‌فرماید حمد بجا بیاور. و از خود سئوال می‌کند: مگر موضوع مطروحه در این آیه چیست که خداوند قبل از مطرح نمودن آن، می‌فرماید: ابتدا حمد خدا را بجا بیاور؟! مشابه این رفتار را ما در سوره حمد داریم. می‌گوئیم بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ ـ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ کلام را با حمد خدا شروع می‌کنیم و جالب است! در انتهای سوره هم صحبت از نعمات و آن هم بهترین نعمات است. یعنی آن نعماتی که "اهل صراط المستقیم" واجد آن هستند. اگر این مطلب در سوره حمد مطرح است یعنی "باب" آن به روی مردم باز شده است، لذا ما در ابتدای سورة حمد، حمد خدا را بجا می‌آوریم. خب، سراغ مطلب مد نظرمان بیاییم. عرض می‌کردیم: این "معرفت" چیست؟ چرا خداوند اینقدر برای آن قیمت قائل است. در احادیث فراوانی نقل می‌شود که: من عرف نفسه فقد عرف ربه4 و این حدیث با واژه‌ها و یا با حروف مختلفی نقل شده است. یعنی اگر انسان نسبت به "خودش" معرفت پیدا کند، نسبت به "ربّ خود" نیز معرفت پیدا کرده است. این معرفت چیست که اگر انسان نسبت به خودش داشته باشد، همان زمان نسبت به رب خود هم دارد....

 



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 23 دی 1392برچسب:امام زمان,معرفت,ظهور, توسط محمدکریمیان
شما به هر میزان نسبت به خودتان معرفت داشته باشید، به همان میزان نسبت به رب خودتان هم معرفت دارید. انسان با خود می‌گوید: این معرفت چیست که در آن حدیث گفته شد: من عرف فاطمه حق معرفتها فقد ادرک لیله القدر کسی که نسبت به حضرت زهرا(س) معرفت داشته باشد آنطور که حق معرفت است، شب قدر را درک کرده است. نه اینکه "بعداً درک می‌کند"، بلکه می‌فرماید: "درک کرده است".

 

در این دو حدیث دقت کنید. در این دو حدیث، "معرفت با محصول توأم است". معرفت، راه رسیدن به محصول نیست بلکه با محصول "توأم" است، لذا ما باید معرفت را مرحله به مرحله تعریف کنیم و کامل کنیم تا به آنجایی برسیم که "معرفت" با "محصول" یکی ‌شود در آن زمان می‌توان گفت که معنای معرفت به معنای واقعی آن رسیده و یا به معنای حقیقی آن نزدیک شده است. یکبار دیگر در این دو حدیث دقت بفرمائید، در حدیث اول گفته می‌شود من عرف فاطمه حق معرفتها فقد ادرک لیله القدر کسی که نسبت به حضرت فاطمه زهرا(س) معرفت داشته باشد آنطور که حق معرفت ایشان است، او شب قدر را درک کرده است. به هر میزان شما معرفتتان نسبت به حضرت زهرا(س) بیشتر شود، درک شما از شب قدر بیشتر است. در این حدیث، معرفت با محصول یکی است و جدا نیست. و در حدیث دوم می‌فرماید: من عرف نفس فقد عرف ربهکسی که خودش را بشناسد و به خودش معرفت پیدا کند، به رب خودش معرفت پیدا می‌کند. در این حدیث نیز معرفت با محصول، یکی است. پس ببینید! ما باید به این حد از تعریف معرفت برسیم یعنی تا آن حد که معرفت با محصول توأم می‌شود. ما می‌خواهیم با توجه به آیات قرآن برای واژة معرفت، معانی مختلفی را مطرح ‌کنیم و پیش برویم تا به معنایی برسیم که با توجه به آن، معرفت با محصول توأم باشد. وقتی به آن تعریف رسیدیم، شما از آنجا سراغ معنای حدیث من مات و لم یعرف امام زمانهی ماتمیتتا جاهلیا ـ اگر کسی بمیرد و نسبت به امام زمانش معرفت نداشته باشد او به مرگ جاهلی از دنیا رفته ـ و یا آیة 93 سوره نمل یعنی وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلّهِ سَیُریکُمْ آیاتِهِ فَتَعْرِفُونَها بیایید. خداوند بدون دلیل آیات را مطرح نمی‌کند. اگر آیات و یا به عبارت دیگر ماجراهای بسیار عظیم و عجیب حوالی ظهور را جاری می‌کند، به خاطر "عرفان" و به خاطر "معرفت" است. پس "معرفت" باید یک موضوع بسیار قیمتی باشد. بله، اگر قرار باشد که مردم در حوادث قبل از ظهور، "امام زمانی" نشوند، خب پس دیگر آن حوادث به چه درد می‌خورد؟! پس می توان نتیجه گرفت که این معرفت، در حوالی ظهور، باید با محصول توأم باشد. ما تا اینجای کلام به "طرح مسأله" دربارة معرفت پرداختیم. اکنون می‌خواهیم این مسأله را حل کنیم. سئوال این است که آیا معرفت به معنای علم است؟


برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 21 دی 1392برچسب:امام زمان,معرفت,اله,خدا, توسط محمدکریمیان

انقلاب حضرت مهدي‏عليه السلام همچون ديگر انقلاب‏ها، بدون مقدمه و زمينه سازي، به وجود نمي‏آيد؛ بلکه در آستانه ظهور، حرکت‏هايي شکل مي‏گيرد و زمينه را براي ظهور آن حضرت فراهم مي‏آورد. اين سلسله قيام‏ها و انقلاب‏ها - که از سوي حق پويان صورت مي‏گيرد - بر اساس آنچه در بعضي از روايات آمده، زمينه را براي حرکت جهاني حضرت مهدي‏عليه السلام آماده مي‏کند.
پيشگويي تحقّق اين نشانه‏ها، به تعبيرهاي گوناگوني در روايات آمده که به بعضي از آنها اشاره مي‏شود: پيامبر اکرم‏صلي الله عليه وآله مي‏فرمايد: «گروهي از ناحيه مشرق، قد بر مي‏افرازند و زمينه حکومت مهدي‏عليه السلام را فراهم مي‏سازند». [1] .
در روايتي ديگر مي‏فرمايد:
«تَجِي‏ءُ الرّاياتُ السُّودُ مِنْ قِبَلِ المَشْرِقِ کَاَنَّ قُلُوبَهُمْ زُبُرُ الحَدِيْدِ فَمَنْ سَمِعَ بِهِمْ فَلْيَأتِهِمْ فَبايِعَهُمْ وَلَوْ حَبْواً عَلَي الثَّلْجِ» [2] ؛ «افرادي با بيرق‏هاي سياه از ناحيه مشرق مي‏آيند که دل‏هاي آنان مانند قطعه‏هاي فولاد، محکم است. پس هر کس قيام آنان را شنيد، براي بيعت به سوي آنان بشتابد؛ هر چند لازم باشد با سينه بر روي برف برود».
امام باقرعليه السلام مي‏فرمايد: «کَأَنِّي بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالمَشْرِقِ يَطْلُبُونَ الحَقَّ فَلا يُعْطُوْنَهُ ثُمَّ يَطْلُبُونَ فَلا يُعطَونَهُ فَاِذا رَأَوْا ذَلِکَ وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ عَلي عَواتِقِهِمْ فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلا يَقْبَلُونَهُ حَتَّي يَقُومُوا وَلا يَدْفَعُونَها اِلاَّ اِلي صاحِبِکُمْ قَتْلاهُمْ شُهَداءٌ اَما اِنِّي لَوْ اَدْرَکْتُ ذَلِکَ لَاِسْتَبْقَيْتُ نَفْسي لِصاحِبِ هَذا الاَمْرِ» [3] ؛ «گويي قومي را مي‏بينم که از شرق در طلب حق قيام کرده‏اند؛ ولي بدانان نمي‏دهند و باز مطالبه مي‏کنند، اما بدان‏ها نمي‏دهند. پس چون چنين مي‏بينند، شمشيرهاي خود را بر دوش مي‏گيرند. در آن هنگام آنچه را مي‏خواهند به آنان مي‏دهند؛ ولي نمي‏پذيرند تا اينکه پيروز مي‏شوند و آن را جز به صاحب الامرعليه السلام تسليم نمي‏کنند. کشتگان آنان شهيدند. اگر من آنان را درک کنم، جانم را براي صاحب الامر مي‏گذارم». [4] .
در اين روايات به روشني از برپايي قيام‏ها و انقلاب‏هايي در آستانه ظهور حضرت مهدي‏عليه السلام خبر داده شده است. افزون بر اينها، روايات فراوان ديگري نيز بر اين نکته اتفاق دارند که پيش از ظهور حضرت مهدي‏عليه السلام، حکومتي به رهبري يکي از صالحان - که گمان مي‏رود از فرزندان، پيامبر هم باشد - در ناحيه مشرق تشکيل مي‏گردد و زمينه ظهور را مهيا مي‏سازد. اين حکومت، تا ظاهر شدن مهدي‏عليه السلام و تسليم آن به حضرت ايشان، ادامه مي‏يابد.
بر همين اساس، برخي تشکيل دولت شيعي مذهب صفويه را - که پس از قرن‏ها استيلاي حاکمان مستبد و متعصب عامي مذهب، روي کار آمد - همان دولتي دانسته‏اند که در روايات از جمله زمينه سازان حکومت مهدي‏عليه السلام به شمار آمده است.
در زمان ما نيز، برخي با استناد به ويژگي‏هايي که در روايات آمده، انقلاب اسلامي ايران را - که در سال 1357 ه .ش به رهبري امام خميني‏رحمه الله به پيروزي رسيد - همان دولتي دانسته‏اند که زمينه را براي ظهور و قيام مهدي‏عليه السلام آماده مي‏کند و ان شاء اللّه تا ظهور آن حضرت ادامه مي‏يابد. [5] .
بر اساس اين ديدگاه بسياري از نشانه‏ها که در روايات آمده بر انقلاب اسلامي ايران تطبيق مي‏کند؛ به ويژه در برخي روايات به رهبري قيام که سيدي از اولاد پيغمبر است و از قم قيام مي‏کند و ياران او، بدون ترس و واهمه در برابر طاغوت پايدارند» اشاره شده است که همگي آنها به انقلاب اسلامي صدق مي‏کند.
در هر صورت، گرچه قراين فراواني اين احتمال را قوّت مي‏بخشد؛ ولي دليل قطعي و صحيحي در دست نيست که ثابت کند منظور از حکومت زمينه ساز - که ائمه‏عليهم السلام از آن خبر داده‏اند - انقلاب اسلامي، به رهبري امام خميني‏رحمه الله است.
البته اين، نخستين باري نيست که علماي شيعه، چنين احتمالي را مطرح ساخته‏اند. پيش از اين نيز، هرگاه حرکت و انقلابي از ناحيه شرق - به ويژه منطقه خراسان صورت مي‏گرفت - اين احتمال قوّت مي‏گرفت.
البته هيچ يک از آن حرکت‏ها به اندازه انقلاب اسلامي، زمينه ساز انقلاب مهدي‏عليه السلام نبوده‏اند؛ بلکه اصلاً مقايسه آنها با انقلاب اسلامي باطل است. از اين رو احتمال اينکه مراد از «دولت زمينه‏ساز» از جمله انقلاب اسلامي ايران باشد و تا ظهور حضرت مهدي‏عليه السلام تداوم يابد، بسيار است.
در هر حال با توجه به روايات بسياري که در اين بخش رسيده، در دوره غيبت و در آستانه ظهور مهدي‏عليه السلام، دولت‏هايي به حمايت از حق روي کار مي‏آيند و انقلاب‏هايي به حمايت از آن شکل مي‏گيرند و زمينه را براي ظهور آن حضرت فراهم مي‏سازند و اين از نشانه‏هاي ظهور است. [6] .
آنچه ذکر شد زمينه سازي و زمينه سازان به طور خاصّ بود؛ ولي از روايات استفاده مي‏شود علاوه بر موارد فوق، تمامي منتظران به نوعي زمينه‏ساز ظهور محسوب مي‏شوند.

ويژگي‏هاي زمينه سازان:
در اين قسمت به پاره‏اي از ويژگي‏هاي زمينه‏سازان ظهور اشاره‏اي مي‏شود:

شناخت پروردگار:
خداوند متعال فلسفه اساسي آفرينش انسان‏ها را عبادت و بندگي معرفي فرموده است.
آنجا که مي‏فرمايد: «وَمَا خَلَقْتُ الجِّنَ والاِنسَ اِلاّ لِيَعبُدُونَ» [7] ؛ «جن و انس را جز براي اينکه عبادت کنند خلق نکردم».
اين مهم زماني حاصل مي‏گردد که شناخت نسبت به آن ذات مقدس فراهم آيد، پس از شناخت خداوند است که راه رشد، هموار و موانع بر طرف مي‏شود.
زمينه سازان ظهور و ياران امام مهدي‏عليه السلام، از جمله کساني‏اند که خداوند را آن گونه که شايسته است مي‏شناسند. حضرت علي‏عليه السلام اين شناخت والاي خداوند را در ايشان اين گونه وصف فرموده است: «رِجالٌ مُؤمِنُونَ عَرِفُوا اللَّهَ حَقَّ مَعرِفَتِهِ وَهُمْ اَنْصارُالمَهْدِيِّ فِي آخِرِ الزَّمانِ» [8] .؛
«مرداني مؤمن که خدا را چنان که شايسته است شناخته‏اند و آنان، ياران مهدي‏عليه السلام در آخرالزمانند».
امام صادق‏عليه السلام قلب‏هاي آنان را بسان پولاد دانسته، مي‏فرمايد: «رِجالٌ کَاَنَّ قُلُوبَهُم زُبُرُ الحَدِيدِ لايَشُوبُها شَکٌ فِي ذاتِ اللَّهِ اَشَدُّ مِنَ الحَجَرِ...» [9] ؛ «آنان مرداني‏اند که دل‏هاي‏شان گويا پاره‏هاي آهن است. هيچ ترديدي نسبت به خداوند قلب‏هايشان را نيالايد و قلب‏هايشان از سنگ استوارتر است».

شناخت امام زمان‏ :
يکي ديگر از برجسته‏ترين ويژگي‏هاي زمينه سازان ظهور، شناخت حضرت مهدي‏عليه السلام است. البته شناخت امام در هر زمان بر پيروان لازم و ضروري است؛ ولي آنچه شناخت رهبر آخرين را از اهميتي دو چندان برخوردار مي‏سازد، شرايط ويژه او است. ولادت پنهان، زيست پنهان، امتحانات سخت و دشوار، و... برخي از اين ويژگي‏ها است.
زمينه سازان - که همان ياران حضرت مهدي‏عليه السلام هنگام ظهور هستند - امام خويش را به بهترين وجه مي‏شناسند و اين شناخت آگاهانه در تمامي وجودشان رسوخ کرده است. بنابراين زمينه‏سازي براي ظهور آن حضرت، بدون شناخت آن بزرگوار امکان‏پذير نخواهد بود.
در روايات فراواني بيان شده است «... مَنْ مَاتَ وَلَمْ يَعرِفْ اِمامَ زَمانِهِ ماتَ مِيتَةً جَاهِليَّةً» [10] ؛ «هر که بميرد و امام زمان خويش را نشناسد به مرگ جاهلي خواهد مرد».
امام‏صادق‏عليه السلام‏فرمود:
«...اِعرِفْ‏اِمامَکَ فَاِذا عَرَفْتَهُ لَمْ يَضُرُّکَ؛ تَقَدَّمَ هَذا الامرُ اَمْ تَأَخَّرَ... فَمَنْ عَرَفَ اِمامَهُ کانَ کَمَنْ هُوَ فِي فُسْطاطِ القائِمِ» [11] ؛ «امام زمان خويش را بشناس، پس وقتي او را شناختي پيش افتادن و يا تأخير اين امر [ظهور] آسيبي به تو نخواهد رساند... پس هر آن کس که امام خويش را شناخت، مانند کسي است که در خيمه قائم‏عليه السلام باشد».
حضرت مهدي‏عليه السلام هر چند در پس پرده غيبت است؛ ولي هرگز جمال وجودش براي انسان‏هاي مهدي باور و مهدي ياور پنهان نبوده است. اگر معرفت به آن حضرت نباشد، ديدن ظاهري ايشان نيز سودي در بر نخواهد داشت، چنان که کساني بودند که همواره جمال دلنشين پيامبر اکرم‏صلي الله عليه وآله و ائمه اطهارعليهم السلام را زيارت مي‏کردند؛ ولي بهره معرفتي چنداني از آن اسوه‏هاي آفرينش نبردند.
امام صادق‏عليه السلام فرمود: «وَمَنْ عَرَفَ اِمامَهُ ثُمَّ ماتَ قَبْلَ اَنْ يَقُوْمَ صاحِبُ هَذا الاَمرِ کانَ بِمَنزِلَةِ مَنْ کانَ قاعِداً فِي عَسْکَرِهِ لا بَل بِمَنزِلَةِ مَنْ قَعَدَ تَحْتَ لِوائِهِ» [12] ؛ «هر آن کس که امامش را شناخت و قبل از قيام صاحب اين امر از دنيا رفت، بسان کسي است که در سپاه آن حضرت خدمت‏گزاري خواهد کرد؛ نه، بلکه مانند کسي است که زير پرچم آن حضرت است».
امام صادق‏عليه السلام با تأکيد، شيعيان را به شناخت خداوند، پيامبر و حجّت‏هاي الهي فرا خوانده، از جمله دعاهاي دوران غيبت را اين گونه توصيه فرموده است:
«اَللّهُمَّ عَرِّفْني نَفْسَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَم تُعَرِّفْني نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِفْ نَبِيَّکَ، اَللَّهُمَّ عَرِّفْني رَسُولَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني رَسُولَکَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ، اَللَّهُمَّ عَرِّفْني حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ ديني». [13] .
اين دعا علاوه بر امام صادق‏عليه السلام از نواب اربعه نيز نقل شده که احتمال دارد ايشان از خود حضرت مهدي‏عليه السلام نقل کرده باشند. [14] .

اطاعت محض‏ از خداوند و اولياي‏ او :
کسي که به دنبال زمينه سازي براي ظهور حضرت مهدي‏عليه السلام است، پس از شناخت خداوند و امام زمان‏عليه السلام و اعتقاد به آنان، بايد اين شناخت و اعتقاد را عملي کرده و تبلور حقيقي آن را در اطاعت محض از آن انوار پاک ظاهر سازد.
همسو کردن رفتارها، نيت‏ها و جهت‏گيري‏ها، طبق خواست رهبر الهي، از مهم‏ترين ويژگي‏هاي رهروان راستين است و اين صفت به خوبي در ياران امام مهدي‏عليه السلام وجود دارد.
گفتني است اگر کسي در مرحله شناخت، در حد ممکن معرفت کسب نمود، در مرحله اطاعت دچار ترديد نخواهد شد؛ حال آنکه اگر کسي در آن مرحله دچار ترديد و يا نقصان معرفتي شد، در مرحله اطاعت هرگز پيرو خوبي نخواهد بود.
امروزه نيز حضرت مهدي‏عليه السلام در پس پرده غيبت است، اما اراده و فرمانش را بايد گردن نهاد؛ چرا که اگر کسي اکنون از دستورات آن حضرت اطاعت کرد، در زمان ظهور نيز چنين خواهد بود.
رسول گرامي اسلام‏صلي الله عليه وآله در اين باره فرمود: «طوُبي لِمَنْ اَدرَکَ قائِمَ اَهلِ بَيْتي وَ هُوَ مُقتَدٍ بِهِ قَبْلَ قِيامِهِ يَتَولّي وَليَّهُ وَيَتَبرَّأُ مِنْ عَدُوِّهِ وَيَتَوَليَّ الاَئِمَّةَ الهادِيَةَ مِنْ قَبْلِهِ اوُلئِک رُفَقائي وَ ذَوُو وُدّي وَ مَوَدَّتي وَاَکْرَمُ اُمَّتي عَلَيَّ» [15] ؛ «خوشا به حال کسي که، قائم اهل بيت مرا درک کند؛ حال آنکه پيش از قيام او نيز پيرو او باشد. با دوست او دوست و با دشمن او دشمن و با رهبران و پيشوايان هدايتگر پيش از او نيز دوست باشد. اينان همنشين و دوستان من و گرامي‏ترين امت من در نزد من هستند».

احترام خالصانه:
از آنجايي که امام‏عليه السلام حقّي بزرگ بر گردن پيروان خود دارد، خداوند متعال احترام او را بر مردمان لازم فرموده است. از اين رو هر آن چه مايه بزرگداشت او مي‏شود، از سوي ياران آن حضرت انجام مي‏گيرد، ايشان اين روحيه را در زمان غيبت در خود ايجاد نموده‏اند تا در زمان ظهور نيز همواره در تمامي امور، احترام و پيروي از آن حضرت را پاس دارند.
ائمه معصومين‏عليهم السلام، هرگز از اين مهم غفلت نکرده، عظمت شأن آخرين معصوم‏عليه السلام، ايشان را به تکريم و احترامي مثال زدني وا داشته است.
وقتي «دعبل خزاعي» قصيده‏اي زيبا براي امام علي بن موسي الرضاعليه السلام خواند - که در ابياتي از آن به حضرت مهدي‏عليه السلام اشاره شده بود - حضرتش به احترام ذکر نام مقدس ولي عصرعليه السلام متواضعانه برخاست، دست بر سر نهاد و براي فرج قائم آل محمدصلي الله عليه وآله دعا فرمود. [16] .
از امام صادق‏عليه السلام سؤال شد: «چرا به هنگام شنيدن نام «قائم» لازم است بر خيزيم!» آن حضرت فرمود: «حضرت مهدي‏عليه السلام ، غيبت طولاني دارد و اين لقب يادآور دولت حقه آن حضرت و ابراز تأسف بر غربت او است و لذا آن حضرت از شدت محبت و مرحمتي که به دوستانش دارد به هر کس که حضرتش را به اين لقب ياد کند، نگاه محبت‏آميز مي‏کند. از تجليل و تعظيم آن حضرت است که هر بنده خاضعي در مقابل صاحب عصر خود - هنگامي که مولاي بزرگوارش به سوي او بنگرد - از جاي برخيزد. پس بايد بر خيزد و تعجيل در فرج مولايش را از خداوند مسئلت نمايد». [17] .
علاوه بر حکمت ياد شده، آمادگي افراد در هر آن، براي قيام و مبارزه و جهاد در راه تحکيم عدالت اجتماعي، و حفظ حقوق انسان‏ها واجد اهميتي بسزا است.
انسان منتظر - که زمينه ساز ظهور در عصر غيبت است - بايد همواره داراي چنين هدفي باشد و در راه تحقق آن، به گونه‏هاي مختلف بکوشد و تا آنجا اين آمادگي را حفظ کند و ابراز دارد، که هرگاه نام پيشواي قيام (قائم) ذکر مي‏شود، به پا خيزد و آمادگي همه جانبه خويش را نشان دهد و اين آمادگي را هميشه به خود و ديگران تلقين و تحکيم کند. [18] .

انتظار راستين:
انتظار راستين - که اساس شخصيت زمينه سازان ظهور را شکل مي‏دهد - پيشينه‏اي بس دراز و طولاني در تاريخ شيعه دارد. آخرين فرستاده الهي بانگ بر آورده و انسان‏ها را به روزگاري سراسر نور نويد داده و فرموده است: «لا تَذهَبُ الدُّنيا حَتَّي يَلِيَ اُمَّتي رَجُلٌ مِنْ اَهْلِ بَيْتي يُقالُ لَهُ المَهْدِيُّ» [19] ؛ «دنيا به پايان نرسد مگر اينکه امت مرا مردي از اهل بيت من رهبري کند که به او مهدي گفته مي‏شود».
اکنون قرن‏ها از آن بانک ملکوتي مي‏گذرد؛ ولي همچنان طنين دلنشين و اميدبخش آن در گوش انسان‏ها است. اين بشارت بزرگ، زندگي مردمان را در عصر بلند انتظار با تاريخي روشن از نمودها و جلوه‏هاي فکري و علمي، روزبه‏روز به آن دروازه روشنايي نزديک‏تر مي‏سازد.
آنچه در اين رهيافت از ارزشي بس بلند برخوردار است، زمينه‏سازي براي ايجاد آن حکومت موعود است؛ اگرچه زمان بر پايي آن از اسرار الهي و تنها در حيطه اراده خداوند است.
امام صادق‏عليه السلام اين معنا را چنين بيان فرموده است: «مَنْ سَرَّهُ اَنْ يَکُونَ مِنْ اَصْحابِ القائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَلْيَعمَلْ بِالوَرَعِ وَمحاسِنِ الاَخْلاقِ وَهُوَ مُنتَظِرٌ فَاِن ماتَ وَقامَ القائِمُ بَعْدُ کانَ لَهُ مِنَ الاَجْرِ مِثْلُ اَجْرِ مَنْ اَدرَکَهُ فَجِدُّوا وانْتَظِرُوا هَنيئاً لَکُمْ اَيَّتُهَا العِصابَةُ المَرْحُومَةُ»؛ [20] «هر کس که خوشحال مي‏شود که از ياران قائم‏عليه السلام باشد، بايد منتظر باشد و با پرهيزگاري و اخلاق نيکو عمل نمايد و با چنين حالتي منتظر باشد که هرگاه بميرد و پس از مردنش قائم‏عليه السلام به پا خيزد، پاداش او همچون کسي خواهد بود که دوران حکومت آن حضرت را درک کرده باشد. پس بکوشيد و منتظر باشيد. گوارايتان باد اي گروه رحمت شده!»

آمادگي براي خدمت به حضرت مهدي:‏
آنان که وجودشان سرشار از عشق خداوند و اولياي او است، اگر عصر ظهور را درک کنند، بزرگ‏ترين افتخارشان خدمت به ساحت بلند مهدي آل محمدصلي الله عليه وآله خواهد بود. شايد باور کردن اين سخن بسي مشکل نمايد که رئيس مذهب شيعه حضرت صادق‏عليه السلام، آن گاه که نام آخرين ذخيره الهي نزدش برده مي‏شد، با حسرتي بر آمده از عمق جان و آرزويي بي‏مانند آهي از نهاد بر مي‏آورد و مي‏فرمود: «لَوْ اَدْرَکْتُهُ لَخَدِمْتُهُ اَيّامَ حَياتي؛ [21] اگر او را درک کنم تمام روزهاي زندگي‏ام خدمتگزار او خواهم بود».
هر کس بخواهد در آن روزگار خدمت حضرتش نصيب گردد، بايد هم اکنون در دوران غيبت، خدمت به آن حضرت و ياران او را سرلوحه کارهاي خود قرار دهد.

خودسازي و ديگرسازي:
يکي ديگر از ويژگي‏هاي ياران امام مهدي‏عليه السلام در عصر غيبت، خودسازي و مواظبت بر رفتار خويش است که در پي آن، جامعه و ديگران نيز به اين جهت متمايل خواهند شد. شکي نيست که دينداري در عصر غيبت حضرت مهدي‏عليه السلام، از هر زماني ديگر بسي مشکل‏تر و طاقت فرساتر است.
امام صادق‏عليه السلام سختي اين دوران را اين گونه تصوير کرده است: «صاحب اين امر، غيبتي دارد که در آن هر کس از دين خود دست بر ندارد، همانند کسي است که با کشيدن دست خود به ساقه قتاد [که بوته‏اي تيغ‏دار است] خارهاي آن را بسترد! پس کدام يک از شما با دست خود تيغ‏هاي قتاد را نگه مي‏دارد؟
سپس آن حضرت مدتي سر به زير افکند و فرمود: صاحب اين امر داراي غيبتي است؛ پس بنده خدا بايد پرهيزگاري و تقوا پيشه کند و به دين خود تمسک جويد». [22] .
اگرچه آزمايش‏هاي ديني براي همه ايمان آورندگان در همه زمان‏ها، قانون الهي است؛ اما در عصر غيبت تمامي عوامل‏دست به‏دست‏هم‏داده اين آزمايش را به اوج خود مي‏رساند. در اين دوران است که نگهداشت دين، بسيار دشوار است و بيشتر مردم به انگيزه‏هاي گوناگون، ايمان‏خويش‏رادرزندگي‏ازدست مي‏دهند.
گسترش زمينه‏هاي ناباوري، افزايش انگيزه‏هاي انحراف و گريز از دين و ستيزه جويي‏هاي دشمنان با دينداران و دينداري، از مهم‏ترين عوامل اين آزمايش است.
آنان که دراين گرداب‏هاي ترسناک، دين خود را حفظ کنند، از شأن و رتبه‏اي بس رفيع برخوردار خواهند بود. [23] .
انسان در اين دوران - بر خلاف دوران عصر پيامبرصلي الله عليه وآله و ديگر معصومان‏عليهم السلام - از تمامي دريافت‏هاي حسي نسبت به پيامبر و امامان‏عليهم السلام دور است و تنها بر اساس درک عقلي و تاريخي، پيامبرصلي الله عليه وآله و پيشوايان معصوم را مي‏شناسد و به رسالت و امامت ايشان ايمان مي‏آورد.
امام سجّادعليه السلام در اين باره مي‏فرمايد: «اي ابا خالد! مردم در زمان غيبت آن امام - که به امامت او معتقدند و منتظر ظهور او هستند - از مردم هر زماني برترند؛ زيرا خداي متعال عقل و فهم و معرفتي به آنان عطا فرموده که غيبت نزد آنان، به منزله مشاهده است و آنان در آن زمان، به مانند مجاهدان پيش روي رسول خداصلي الله عليه وآله - که با شمشير به جهاد برخاستند - قرار داده است. آنان مخلصان حقيقي و شيعيان راستين و داعيان به دين خداي متعال در نهان و آشکارند». [24] .
موفقيت در اين آزمايش، نيازمند بينشي است که انسان ديندار در پرتو آن، بتوانددربرابرتحريف‏ها،شبهه‏ها و ترديدها رويکرد ديني خود را حفظ کند و با هيچ يک‏ازعوامل‏انحراف، خلوص و دينداري را در فکر و عمل از دست ندهد.
اگر چنين شد مصداق اين فرمايش رسول گرامي اسلام‏صلي الله عليه وآله خواهد بود که فرمود: «به زودي پس از شما، کساني مي‏آيند که يک تن از آنان پاداش پنجاه تن از شما را دارد. گفتند: اي رسول خدا! ما در جنگ بدر و احد و حنين در رکاب شما جهاد کرديم و درباره ما آيه قرآن نازل شده است؟!
پيامبر اکرم‏صلي الله عليه وآله فرمود: اگر آنچه از آزارها و رنج‏ها که بر آنان مي‏رسد، بر شما آيد، بسان آنان، شکيبايي نخواهيد داشت». [25] .
پايداري بر دين در روزگار غيبت، به تحمل سختي‏ها، محروميت‏ها و تنگناهاي مادي خلاصه نمي‏شود؛ بلکه تحمّل فشارهاي سخت روحي و معنوي نيز، بر آنها افزوده مي‏گردد و چنانچه دينداري با صبر و شکيبايي درست و آگاهانه توأم نباشد، به تدريج نااميدي به مردم روي مي‏آورد و باور را از روح و فکر آنان بر مي‏دارد.

پی نوشت ها:
[1] کنزالعمال، ج 14، ص 263؛ المعجم الاوسط، الطبراني، ج 1، ص 94.
[2] کشف الغمة، ج 2، ص 473؛ بحارالانوار، ج 51، ص 84.
[3] الغيبة، ص 273؛ ح 50.
[4] بحارالانوار، ج 52، ص 243.
[5] مجموعه مقالات و گفتارها در پيرامون حضرت مهدي‏عليه السلام، ص 207.
[6] جمعي از نويسندگان، چشم به راه مهدي‏عليه السلام، ص 303 - 306.
[7] ذاريات (51)، آيه 56.
[8] بحارالانوار، ج 57، ص 229.
[9] بحارالانوار، ج 52، ص 307.
[10] کمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 409.
[11] الغيبة، ص 331.
[12] الکافي، ج 1، ص 371.
[13] الکافي، ج 1، ص 337؛ کمال‏الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 342؛ الغيبة، ص 166.
[14] ر.ک: کمال‏الدين، ج 2، ص 512.
[15] کتاب الغيبة، ص 456؛ کمال‏الدين، ج 1، ص 286، ح 3.
[16] منتخب الاثر، ص 640، ح 3.
[17] همان، ح 4.
[18] خورشيد مغرب، ص 264.
[19] شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمة، ص 644، ح 3.
[20] الغيبة، ص 200، ح 16.
[21] همان، ص 245، ح 46. [22] الکافي، ج 1، ص 335، ح 1.
[23] رک: کمال‏الدين و تمام النعمة، ص 288، ح 8؛ من لا يحضره‏ الفقيه، ج 4، ص 365.
[24] کمال‏الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 319.
[25] کتاب الغيبة، ص 456.



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 15 دی 1392برچسب:امام زمان,ظهور,زمینه سازی, توسط محمدکریمیان

انقلاب حضرت مهدي‏عليه السلام همچون ديگر انقلاب‏ها، بدون مقدمه و زمينه سازي، به وجود نمي‏آيد؛ بلکه در آستانه ظهور، حرکت‏هايي شکل مي‏گيرد و زمينه را براي ظهور آن حضرت فراهم مي‏آورد. اين سلسله قيام‏ها و انقلاب‏ها - که از سوي حق پويان صورت مي‏گيرد - بر اساس آنچه در بعضي از روايات آمده، زمينه را براي حرکت جهاني حضرت مهدي‏عليه السلام آماده مي‏کند.
پيشگويي تحقّق اين نشانه‏ها، به تعبيرهاي گوناگوني در روايات آمده که به بعضي از آنها اشاره مي‏شود: پيامبر اکرم‏صلي الله عليه وآله مي‏فرمايد: «گروهي از ناحيه مشرق، قد بر مي‏افرازند و زمينه حکومت مهدي‏عليه السلام را فراهم مي‏سازند». [1] .
در روايتي ديگر مي‏فرمايد:
«تَجِي‏ءُ الرّاياتُ السُّودُ مِنْ قِبَلِ المَشْرِقِ کَاَنَّ قُلُوبَهُمْ زُبُرُ الحَدِيْدِ فَمَنْ سَمِعَ بِهِمْ فَلْيَأتِهِمْ فَبايِعَهُمْ وَلَوْ حَبْواً عَلَي الثَّلْجِ» [2] ؛ «افرادي با بيرق‏هاي سياه از ناحيه مشرق مي‏آيند که دل‏هاي آنان مانند قطعه‏هاي فولاد، محکم است. پس هر کس قيام آنان را شنيد، براي بيعت به سوي آنان بشتابد؛ هر چند لازم باشد با سينه بر روي برف برود».
امام باقرعليه السلام مي‏فرمايد: «کَأَنِّي بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالمَشْرِقِ يَطْلُبُونَ الحَقَّ فَلا يُعْطُوْنَهُ ثُمَّ يَطْلُبُونَ فَلا يُعطَونَهُ فَاِذا رَأَوْا ذَلِکَ وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ عَلي عَواتِقِهِمْ فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلا يَقْبَلُونَهُ حَتَّي يَقُومُوا وَلا يَدْفَعُونَها اِلاَّ اِلي صاحِبِکُمْ قَتْلاهُمْ شُهَداءٌ اَما اِنِّي لَوْ اَدْرَکْتُ ذَلِکَ لَاِسْتَبْقَيْتُ نَفْسي لِصاحِبِ هَذا الاَمْرِ» [3] ؛ «گويي قومي را مي‏بينم که از شرق در طلب حق قيام کرده‏اند؛ ولي بدانان نمي‏دهند و باز مطالبه مي‏کنند، اما بدان‏ها نمي‏دهند. پس چون چنين مي‏بينند، شمشيرهاي خود را بر دوش مي‏گيرند. در آن هنگام آنچه را مي‏خواهند به آنان مي‏دهند؛ ولي نمي‏پذيرند تا اينکه پيروز مي‏شوند و آن را جز به صاحب الامرعليه السلام تسليم نمي‏کنند. کشتگان آنان شهيدند. اگر من آنان را درک کنم، جانم را براي صاحب الامر مي‏گذارم». [4] .
در اين روايات به روشني از برپايي قيام‏ها و انقلاب‏هايي در آستانه ظهور حضرت مهدي‏عليه السلام خبر داده شده است. افزون بر اينها، روايات فراوان ديگري نيز بر اين نکته اتفاق دارند که پيش از ظهور حضرت مهدي‏عليه السلام، حکومتي به رهبري يکي از صالحان - که گمان مي‏رود از فرزندان، پيامبر هم باشد - در ناحيه مشرق تشکيل مي‏گردد و زمينه ظهور را مهيا مي‏سازد. اين حکومت، تا ظاهر شدن مهدي‏عليه السلام و تسليم آن به حضرت ايشان، ادامه مي‏يابد.
بر همين اساس، برخي تشکيل دولت شيعي مذهب صفويه را - که پس از قرن‏ها استيلاي حاکمان مستبد و متعصب عامي مذهب، روي کار آمد - همان دولتي دانسته‏اند که در روايات از جمله زمينه سازان حکومت مهدي‏عليه السلام به شمار آمده است.
در زمان ما نيز، برخي با استناد به ويژگي‏هايي که در روايات آمده، انقلاب اسلامي ايران را - که در سال 1357 ه .ش به رهبري امام خميني‏رحمه الله به پيروزي رسيد - همان دولتي دانسته‏اند که زمينه را براي ظهور و قيام مهدي‏عليه السلام آماده مي‏کند و ان شاء اللّه تا ظهور آن حضرت ادامه مي‏يابد. [5] .
بر اساس اين ديدگاه بسياري از نشانه‏ها که در روايات آمده بر انقلاب اسلامي ايران تطبيق مي‏کند؛ به ويژه در برخي روايات به رهبري قيام که سيدي از اولاد پيغمبر است و از قم قيام مي‏کند و ياران او، بدون ترس و واهمه در برابر طاغوت پايدارند» اشاره شده است که همگي آنها به انقلاب اسلامي صدق مي‏کند.
در هر صورت، گرچه قراين فراواني اين احتمال را قوّت مي‏بخشد؛ ولي دليل قطعي و صحيحي در دست نيست که ثابت کند منظور از حکومت زمينه ساز - که ائمه‏عليهم السلام از آن خبر داده‏اند - انقلاب اسلامي، به رهبري امام خميني‏رحمه الله است.
البته اين، نخستين باري نيست که علماي شيعه، چنين احتمالي را مطرح ساخته‏اند. پيش از اين نيز، هرگاه حرکت و انقلابي از ناحيه شرق - به ويژه منطقه خراسان صورت مي‏گرفت - اين احتمال قوّت مي‏گرفت.
البته هيچ يک از آن حرکت‏ها به اندازه انقلاب اسلامي، زمينه ساز انقلاب مهدي‏عليه السلام نبوده‏اند؛ بلکه اصلاً مقايسه آنها با انقلاب اسلامي باطل است. از اين رو احتمال اينکه مراد از «دولت زمينه‏ساز» از جمله انقلاب اسلامي ايران باشد و تا ظهور حضرت مهدي‏عليه السلام تداوم يابد، بسيار است.
در هر حال با توجه به روايات بسياري که در اين بخش رسيده، در دوره غيبت و در آستانه ظهور مهدي‏عليه السلام، دولت‏هايي به حمايت از حق روي کار مي‏آيند و انقلاب‏هايي به حمايت از آن شکل مي‏گيرند و زمينه را براي ظهور آن حضرت فراهم مي‏سازند و اين از نشانه‏هاي ظهور است. [6] .
آنچه ذکر شد زمينه سازي و زمينه سازان به طور خاصّ بود؛ ولي از روايات استفاده مي‏شود علاوه بر موارد فوق، تمامي منتظران به نوعي زمينه‏ساز ظهور محسوب مي‏شوند.

ويژگي‏هاي زمينه سازان:
در اين قسمت به پاره‏اي از ويژگي‏هاي زمينه‏سازان ظهور اشاره‏اي مي‏شود:

شناخت پروردگار:
خداوند متعال فلسفه اساسي آفرينش انسان‏ها را عبادت و بندگي معرفي فرموده است.
آنجا که مي‏فرمايد: «وَمَا خَلَقْتُ الجِّنَ والاِنسَ اِلاّ لِيَعبُدُونَ» [7] ؛ «جن و انس را جز براي اينکه عبادت کنند خلق نکردم».
اين مهم زماني حاصل مي‏گردد که شناخت نسبت به آن ذات مقدس فراهم آيد، پس از شناخت خداوند است که راه رشد، هموار و موانع بر طرف مي‏شود.
زمينه سازان ظهور و ياران امام مهدي‏عليه السلام، از جمله کساني‏اند که خداوند را آن گونه که شايسته است مي‏شناسند. حضرت علي‏عليه السلام اين شناخت والاي خداوند را در ايشان اين گونه وصف فرموده است: «رِجالٌ مُؤمِنُونَ عَرِفُوا اللَّهَ حَقَّ مَعرِفَتِهِ وَهُمْ اَنْصارُالمَهْدِيِّ فِي آخِرِ الزَّمانِ» [8] .؛
«مرداني مؤمن که خدا را چنان که شايسته است شناخته‏اند و آنان، ياران مهدي‏عليه السلام در آخرالزمانند».
امام صادق‏عليه السلام قلب‏هاي آنان را بسان پولاد دانسته، مي‏فرمايد: «رِجالٌ کَاَنَّ قُلُوبَهُم زُبُرُ الحَدِيدِ لايَشُوبُها شَکٌ فِي ذاتِ اللَّهِ اَشَدُّ مِنَ الحَجَرِ...» [9] ؛ «آنان مرداني‏اند که دل‏هاي‏شان گويا پاره‏هاي آهن است. هيچ ترديدي نسبت به خداوند قلب‏هايشان را نيالايد و قلب‏هايشان از سنگ استوارتر است».

شناخت امام زمان‏ :
يکي ديگر از برجسته‏ترين ويژگي‏هاي زمينه سازان ظهور، شناخت حضرت مهدي‏عليه السلام است. البته شناخت امام در هر زمان بر پيروان لازم و ضروري است؛ ولي آنچه شناخت رهبر آخرين را از اهميتي دو چندان برخوردار مي‏سازد، شرايط ويژه او است. ولادت پنهان، زيست پنهان، امتحانات سخت و دشوار، و... برخي از اين ويژگي‏ها است.
زمينه سازان - که همان ياران حضرت مهدي‏عليه السلام هنگام ظهور هستند - امام خويش را به بهترين وجه مي‏شناسند و اين شناخت آگاهانه در تمامي وجودشان رسوخ کرده است. بنابراين زمينه‏سازي براي ظهور آن حضرت، بدون شناخت آن بزرگوار امکان‏پذير نخواهد بود.
در روايات فراواني بيان شده است «... مَنْ مَاتَ وَلَمْ يَعرِفْ اِمامَ زَمانِهِ ماتَ مِيتَةً جَاهِليَّةً» [10] ؛ «هر که بميرد و امام زمان خويش را نشناسد به مرگ جاهلي خواهد مرد».
امام‏صادق‏عليه السلام‏فرمود:
«...اِعرِفْ‏اِمامَکَ فَاِذا عَرَفْتَهُ لَمْ يَضُرُّکَ؛ تَقَدَّمَ هَذا الامرُ اَمْ تَأَخَّرَ... فَمَنْ عَرَفَ اِمامَهُ کانَ کَمَنْ هُوَ فِي فُسْطاطِ القائِمِ» [11] ؛ «امام زمان خويش را بشناس، پس وقتي او را شناختي پيش افتادن و يا تأخير اين امر [ظهور] آسيبي به تو نخواهد رساند... پس هر آن کس که امام خويش را شناخت، مانند کسي است که در خيمه قائم‏عليه السلام باشد».
حضرت مهدي‏عليه السلام هر چند در پس پرده غيبت است؛ ولي هرگز جمال وجودش براي انسان‏هاي مهدي باور و مهدي ياور پنهان نبوده است. اگر معرفت به آن حضرت نباشد، ديدن ظاهري ايشان نيز سودي در بر نخواهد داشت، چنان که کساني بودند که همواره جمال دلنشين پيامبر اکرم‏صلي الله عليه وآله و ائمه اطهارعليهم السلام را زيارت مي‏کردند؛ ولي بهره معرفتي چنداني از آن اسوه‏هاي آفرينش نبردند.
امام صادق‏عليه السلام فرمود: «وَمَنْ عَرَفَ اِمامَهُ ثُمَّ ماتَ قَبْلَ اَنْ يَقُوْمَ صاحِبُ هَذا الاَمرِ کانَ بِمَنزِلَةِ مَنْ کانَ قاعِداً فِي عَسْکَرِهِ لا بَل بِمَنزِلَةِ مَنْ قَعَدَ تَحْتَ لِوائِهِ» [12] ؛ «هر آن کس که امامش را شناخت و قبل از قيام صاحب اين امر از دنيا رفت، بسان کسي است که در سپاه آن حضرت خدمت‏گزاري خواهد کرد؛ نه، بلکه مانند کسي است که زير پرچم آن حضرت است».
امام صادق‏عليه السلام با تأکيد، شيعيان را به شناخت خداوند، پيامبر و حجّت‏هاي الهي فرا خوانده، از جمله دعاهاي دوران غيبت را اين گونه توصيه فرموده است:
«اَللّهُمَّ عَرِّفْني نَفْسَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَم تُعَرِّفْني نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِفْ نَبِيَّکَ، اَللَّهُمَّ عَرِّفْني رَسُولَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني رَسُولَکَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ، اَللَّهُمَّ عَرِّفْني حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ ديني». [13] .
اين دعا علاوه بر امام صادق‏عليه السلام از نواب اربعه نيز نقل شده که احتمال دارد ايشان از خود حضرت مهدي‏عليه السلام نقل کرده باشند. [14] .

اطاعت محض‏ از خداوند و اولياي‏ او :
کسي که به دنبال زمينه سازي براي ظهور حضرت مهدي‏عليه السلام است، پس از شناخت خداوند و امام زمان‏عليه السلام و اعتقاد به آنان، بايد اين شناخت و اعتقاد را عملي کرده و تبلور حقيقي آن را در اطاعت محض از آن انوار پاک ظاهر سازد.
همسو کردن رفتارها، نيت‏ها و جهت‏گيري‏ها، طبق خواست رهبر الهي، از مهم‏ترين ويژگي‏هاي رهروان راستين است و اين صفت به خوبي در ياران امام مهدي‏عليه السلام وجود دارد.
گفتني است اگر کسي در مرحله شناخت، در حد ممکن معرفت کسب نمود، در مرحله اطاعت دچار ترديد نخواهد شد؛ حال آنکه اگر کسي در آن مرحله دچار ترديد و يا نقصان معرفتي شد، در مرحله اطاعت هرگز پيرو خوبي نخواهد بود.
امروزه نيز حضرت مهدي‏عليه السلام در پس پرده غيبت است، اما اراده و فرمانش را بايد گردن نهاد؛ چرا که اگر کسي اکنون از دستورات آن حضرت اطاعت کرد، در زمان ظهور نيز چنين خواهد بود.
رسول گرامي اسلام‏صلي الله عليه وآله در اين باره فرمود: «طوُبي لِمَنْ اَدرَکَ قائِمَ اَهلِ بَيْتي وَ هُوَ مُقتَدٍ بِهِ قَبْلَ قِيامِهِ يَتَولّي وَليَّهُ وَيَتَبرَّأُ مِنْ عَدُوِّهِ وَيَتَوَليَّ الاَئِمَّةَ الهادِيَةَ مِنْ قَبْلِهِ اوُلئِک رُفَقائي وَ ذَوُو وُدّي وَ مَوَدَّتي وَاَکْرَمُ اُمَّتي عَلَيَّ» [15] ؛ «خوشا به حال کسي که، قائم اهل بيت مرا درک کند؛ حال آنکه پيش از قيام او نيز پيرو او باشد. با دوست او دوست و با دشمن او دشمن و با رهبران و پيشوايان هدايتگر پيش از او نيز دوست باشد. اينان همنشين و دوستان من و گرامي‏ترين امت من در نزد من هستند».

احترام خالصانه:
از آنجايي که امام‏عليه السلام حقّي بزرگ بر گردن پيروان خود دارد، خداوند متعال احترام او را بر مردمان لازم فرموده است. از اين رو هر آن چه مايه بزرگداشت او مي‏شود، از سوي ياران آن حضرت انجام مي‏گيرد، ايشان اين روحيه را در زمان غيبت در خود ايجاد نموده‏اند تا در زمان ظهور نيز همواره در تمامي امور، احترام و پيروي از آن حضرت را پاس دارند.
ائمه معصومين‏عليهم السلام، هرگز از اين مهم غفلت نکرده، عظمت شأن آخرين معصوم‏عليه السلام، ايشان را به تکريم و احترامي مثال زدني وا داشته است.
وقتي «دعبل خزاعي» قصيده‏اي زيبا براي امام علي بن موسي الرضاعليه السلام خواند - که در ابياتي از آن به حضرت مهدي‏عليه السلام اشاره شده بود - حضرتش به احترام ذکر نام مقدس ولي عصرعليه السلام متواضعانه برخاست، دست بر سر نهاد و براي فرج قائم آل محمدصلي الله عليه وآله دعا فرمود. [16] .
از امام صادق‏عليه السلام سؤال شد: «چرا به هنگام شنيدن نام «قائم» لازم است بر خيزيم!» آن حضرت فرمود: «حضرت مهدي‏عليه السلام ، غيبت طولاني دارد و اين لقب يادآور دولت حقه آن حضرت و ابراز تأسف بر غربت او است و لذا آن حضرت از شدت محبت و مرحمتي که به دوستانش دارد به هر کس که حضرتش را به اين لقب ياد کند، نگاه محبت‏آميز مي‏کند. از تجليل و تعظيم آن حضرت است که هر بنده خاضعي در مقابل صاحب عصر خود - هنگامي که مولاي بزرگوارش به سوي او بنگرد - از جاي برخيزد. پس بايد بر خيزد و تعجيل در فرج مولايش را از خداوند مسئلت نمايد». [17] .
علاوه بر حکمت ياد شده، آمادگي افراد در هر آن، براي قيام و مبارزه و جهاد در راه تحکيم عدالت اجتماعي، و حفظ حقوق انسان‏ها واجد اهميتي بسزا است.
انسان منتظر - که زمينه ساز ظهور در عصر غيبت است - بايد همواره داراي چنين هدفي باشد و در راه تحقق آن، به گونه‏هاي مختلف بکوشد و تا آنجا اين آمادگي را حفظ کند و ابراز دارد، که هرگاه نام پيشواي قيام (قائم) ذکر مي‏شود، به پا خيزد و آمادگي همه جانبه خويش را نشان دهد و اين آمادگي را هميشه به خود و ديگران تلقين و تحکيم کند. [18] .

انتظار راستين:
انتظار راستين - که اساس شخصيت زمينه سازان ظهور را شکل مي‏دهد - پيشينه‏اي بس دراز و طولاني در تاريخ شيعه دارد. آخرين فرستاده الهي بانگ بر آورده و انسان‏ها را به روزگاري سراسر نور نويد داده و فرموده است: «لا تَذهَبُ الدُّنيا حَتَّي يَلِيَ اُمَّتي رَجُلٌ مِنْ اَهْلِ بَيْتي يُقالُ لَهُ المَهْدِيُّ» [19] ؛ «دنيا به پايان نرسد مگر اينکه امت مرا مردي از اهل بيت من رهبري کند که به او مهدي گفته مي‏شود».
اکنون قرن‏ها از آن بانک ملکوتي مي‏گذرد؛ ولي همچنان طنين دلنشين و اميدبخش آن در گوش انسان‏ها است. اين بشارت بزرگ، زندگي مردمان را در عصر بلند انتظار با تاريخي روشن از نمودها و جلوه‏هاي فکري و علمي، روزبه‏روز به آن دروازه روشنايي نزديک‏تر مي‏سازد.
آنچه در اين رهيافت از ارزشي بس بلند برخوردار است، زمينه‏سازي براي ايجاد آن حکومت موعود است؛ اگرچه زمان بر پايي آن از اسرار الهي و تنها در حيطه اراده خداوند است.
امام صادق‏عليه السلام اين معنا را چنين بيان فرموده است: «مَنْ سَرَّهُ اَنْ يَکُونَ مِنْ اَصْحابِ القائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَلْيَعمَلْ بِالوَرَعِ وَمحاسِنِ الاَخْلاقِ وَهُوَ مُنتَظِرٌ فَاِن ماتَ وَقامَ القائِمُ بَعْدُ کانَ لَهُ مِنَ الاَجْرِ مِثْلُ اَجْرِ مَنْ اَدرَکَهُ فَجِدُّوا وانْتَظِرُوا هَنيئاً لَکُمْ اَيَّتُهَا العِصابَةُ المَرْحُومَةُ»؛ [20] «هر کس که خوشحال مي‏شود که از ياران قائم‏عليه السلام باشد، بايد منتظر باشد و با پرهيزگاري و اخلاق نيکو عمل نمايد و با چنين حالتي منتظر باشد که هرگاه بميرد و پس از مردنش قائم‏عليه السلام به پا خيزد، پاداش او همچون کسي خواهد بود که دوران حکومت آن حضرت را درک کرده باشد. پس بکوشيد و منتظر باشيد. گوارايتان باد اي گروه رحمت شده!»

آمادگي براي خدمت به حضرت مهدي:‏
آنان که وجودشان سرشار از عشق خداوند و اولياي او است، اگر عصر ظهور را درک کنند، بزرگ‏ترين افتخارشان خدمت به ساحت بلند مهدي آل محمدصلي الله عليه وآله خواهد بود. شايد باور کردن اين سخن بسي مشکل نمايد که رئيس مذهب شيعه حضرت صادق‏عليه السلام، آن گاه که نام آخرين ذخيره الهي نزدش برده مي‏شد، با حسرتي بر آمده از عمق جان و آرزويي بي‏مانند آهي از نهاد بر مي‏آورد و مي‏فرمود: «لَوْ اَدْرَکْتُهُ لَخَدِمْتُهُ اَيّامَ حَياتي؛ [21] اگر او را درک کنم تمام روزهاي زندگي‏ام خدمتگزار او خواهم بود».
هر کس بخواهد در آن روزگار خدمت حضرتش نصيب گردد، بايد هم اکنون در دوران غيبت، خدمت به آن حضرت و ياران او را سرلوحه کارهاي خود قرار دهد.

خودسازي و ديگرسازي:
يکي ديگر از ويژگي‏هاي ياران امام مهدي‏عليه السلام در عصر غيبت، خودسازي و مواظبت بر رفتار خويش است که در پي آن، جامعه و ديگران نيز به اين جهت متمايل خواهند شد. شکي نيست که دينداري در عصر غيبت حضرت مهدي‏عليه السلام، از هر زماني ديگر بسي مشکل‏تر و طاقت فرساتر است.
امام صادق‏عليه السلام سختي اين دوران را اين گونه تصوير کرده است: «صاحب اين امر، غيبتي دارد که در آن هر کس از دين خود دست بر ندارد، همانند کسي است که با کشيدن دست خود به ساقه قتاد [که بوته‏اي تيغ‏دار است] خارهاي آن را بسترد! پس کدام يک از شما با دست خود تيغ‏هاي قتاد را نگه مي‏دارد؟
سپس آن حضرت مدتي سر به زير افکند و فرمود: صاحب اين امر داراي غيبتي است؛ پس بنده خدا بايد پرهيزگاري و تقوا پيشه کند و به دين خود تمسک جويد». [22] .
اگرچه آزمايش‏هاي ديني براي همه ايمان آورندگان در همه زمان‏ها، قانون الهي است؛ اما در عصر غيبت تمامي عوامل‏دست به‏دست‏هم‏داده اين آزمايش را به اوج خود مي‏رساند. در اين دوران است که نگهداشت دين، بسيار دشوار است و بيشتر مردم به انگيزه‏هاي گوناگون، ايمان‏خويش‏رادرزندگي‏ازدست مي‏دهند.
گسترش زمينه‏هاي ناباوري، افزايش انگيزه‏هاي انحراف و گريز از دين و ستيزه جويي‏هاي دشمنان با دينداران و دينداري، از مهم‏ترين عوامل اين آزمايش است.
آنان که دراين گرداب‏هاي ترسناک، دين خود را حفظ کنند، از شأن و رتبه‏اي بس رفيع برخوردار خواهند بود. [23] .
انسان در اين دوران - بر خلاف دوران عصر پيامبرصلي الله عليه وآله و ديگر معصومان‏عليهم السلام - از تمامي دريافت‏هاي حسي نسبت به پيامبر و امامان‏عليهم السلام دور است و تنها بر اساس درک عقلي و تاريخي، پيامبرصلي الله عليه وآله و پيشوايان معصوم را مي‏شناسد و به رسالت و امامت ايشان ايمان مي‏آورد.
امام سجّادعليه السلام در اين باره مي‏فرمايد: «اي ابا خالد! مردم در زمان غيبت آن امام - که به امامت او معتقدند و منتظر ظهور او هستند - از مردم هر زماني برترند؛ زيرا خداي متعال عقل و فهم و معرفتي به آنان عطا فرموده که غيبت نزد آنان، به منزله مشاهده است و آنان در آن زمان، به مانند مجاهدان پيش روي رسول خداصلي الله عليه وآله - که با شمشير به جهاد برخاستند - قرار داده است. آنان مخلصان حقيقي و شيعيان راستين و داعيان به دين خداي متعال در نهان و آشکارند». [24] .
موفقيت در اين آزمايش، نيازمند بينشي است که انسان ديندار در پرتو آن، بتوانددربرابرتحريف‏ها،شبهه‏ها و ترديدها رويکرد ديني خود را حفظ کند و با هيچ يک‏ازعوامل‏انحراف، خلوص و دينداري را در فکر و عمل از دست ندهد.
اگر چنين شد مصداق اين فرمايش رسول گرامي اسلام‏صلي الله عليه وآله خواهد بود که فرمود: «به زودي پس از شما، کساني مي‏آيند که يک تن از آنان پاداش پنجاه تن از شما را دارد. گفتند: اي رسول خدا! ما در جنگ بدر و احد و حنين در رکاب شما جهاد کرديم و درباره ما آيه قرآن نازل شده است؟!
پيامبر اکرم‏صلي الله عليه وآله فرمود: اگر آنچه از آزارها و رنج‏ها که بر آنان مي‏رسد، بر شما آيد، بسان آنان، شکيبايي نخواهيد داشت». [25] .
پايداري بر دين در روزگار غيبت، به تحمل سختي‏ها، محروميت‏ها و تنگناهاي مادي خلاصه نمي‏شود؛ بلکه تحمّل فشارهاي سخت روحي و معنوي نيز، بر آنها افزوده مي‏گردد و چنانچه دينداري با صبر و شکيبايي درست و آگاهانه توأم نباشد، به تدريج نااميدي به مردم روي مي‏آورد و باور را از روح و فکر آنان بر مي‏دارد.

پی نوشت ها:
[1] کنزالعمال، ج 14، ص 263؛ المعجم الاوسط، الطبراني، ج 1، ص 94.
[2] کشف الغمة، ج 2، ص 473؛ بحارالانوار، ج 51، ص 84.
[3] الغيبة، ص 273؛ ح 50.
[4] بحارالانوار، ج 52، ص 243.
[5] مجموعه مقالات و گفتارها در پيرامون حضرت مهدي‏عليه السلام، ص 207.
[6] جمعي از نويسندگان، چشم به راه مهدي‏عليه السلام، ص 303 - 306.
[7] ذاريات (51)، آيه 56.
[8] بحارالانوار، ج 57، ص 229.
[9] بحارالانوار، ج 52، ص 307.
[10] کمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 409.
[11] الغيبة، ص 331.
[12] الکافي، ج 1، ص 371.
[13] الکافي، ج 1، ص 337؛ کمال‏الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 342؛ الغيبة، ص 166.
[14] ر.ک: کمال‏الدين، ج 2، ص 512.
[15] کتاب الغيبة، ص 456؛ کمال‏الدين، ج 1، ص 286، ح 3.
[16] منتخب الاثر، ص 640، ح 3.
[17] همان، ح 4.
[18] خورشيد مغرب، ص 264.
[19] شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمة، ص 644، ح 3.
[20] الغيبة، ص 200، ح 16.
[21] همان، ص 245، ح 46. [22] الکافي، ج 1، ص 335، ح 1.
[23] رک: کمال‏الدين و تمام النعمة، ص 288، ح 8؛ من لا يحضره‏ الفقيه، ج 4، ص 365.
[24] کمال‏الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 319.
[25] کتاب الغيبة، ص 456.



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 13 دی 1392برچسب:امام زمان,ظهور,زمینه سازی, توسط محمدکریمیان

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

تمامی حقوق مطالب برای ۞پایگاه فرهنگی شیعه۞ محفوظ می باشد